به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» شاید هیچ کس به اندازه مولوی سمیع الحق رئیس دارالعلوم حقانی و رهبر و پایه گذار حزب سیاسی پر نفوذ جمعیت علمای پاکستان و سناتور سابق مجلس سنای پاکستان از لحاظ ایدئولوژیک بر جنبش سیاسی-مذهبی طالبان در پاکستان و افغانستان تأثیرگذار نبوده است.
وی همچون پدرش عبدالحق مروج و مبلغ اندیشه دیوبندی بود که مخلوطی از اندیشه های صوفیانه و شیعه ستیزانه است. از سال1994 که طالبان افغانستان به رهبری ملامحمد عمر قدرت را در کابل به دست گرفتند تا به امروز، مولوی سمیع الحق به عنوان یکی از پرنفوذ ترین سیاستمداران و رهبران مذهبی پاکستان به دفاع همه جانبه از جنبش طالبان پرداخت. این دفاع همه جانبه به جایی رسید که در سال1392 طالبان را بخشی از بیداری اسلامی نامید و در مصاحبه ی اخیر خویش با خبرگزاری رویترز شاگرد خویش ملامحمد عمر را فرشته نجات افغانستان دانست. وی در جریان جنگ جهادی افغانستان در سال1979 و پس از آن با همکاری دولت پاکستان به سازماندهی نیرو و عضو گیری برای طالبان از میان طلاب علوم دینی در مدرسه حقانیه پرداخت.
اعتراف طالبان بر جبران ناپذیر بودن ضربه ی مرگ مولوی سمیع الحق:
با کشته شدن سمیع الحق در شب جمعه هفته گذشته در شهر راولپندی پاکستان ضربه عظیمی بر حرکت موسوم به تحریک طالبان در شبه قاره وارد آمد. این نکته ای است که طالبان در بیانیه اخیر خویش در مورد این واقعه به آن اذعان داشت، زیرا با مرگ سمیع الحق طالبان بزرگترین حامی سیاسی و ایدئولوژیک خویش در شبه قاره را از دست داد. اما مسئله ی مهم تر از همه حل معمای قتل مرموز این عالم افراط گرای پاکستانی در شبه قاره است.
آینده ی گروه تروریستی طالبان پس از نابودی سمیع الحق:
طالبان در پی مرگ نا به هنگام دو تن از دوستان خود در شبه قاره یعنی سراج الدین حقانی و مولوی سمیع الحق به عنوان چهره های اطلاعاتی و سیاسی مذهبی حامی پیکار جویان طالبان روزهای سختی را در منطقه شبه قاره و همچنین آسیای مرکزی خواهند گذراند، زیرا با عنایت به این نکته که مدرسه دالعلوم حقانی بنابر قول مشهور بزرگترین تأمین کننده منابع انسانی تحریک طالبان در پاکستان و شبه قاره است و دستگاه تبلیغاتی سمیع الحق و جمعیت علمای پاکستان همواره چهره ناجیان افغانستان را در قالب رهبران طالبان به مردم شبه قاره ارائه می دهند، غایب بودن این چهره ایدئولوژیک می تواند برای طالبان نقصان عظیمی به شمار آید؛ زیرا با مرگ پدر معنوی طالبان این گروه تروریستی در درگیری های احتمالی آتی میان رهبران رده بالای این گروه مجبور است فقدان یک میانجیگر برجسته که کلامش برای تمامی جناحهای تشکیل دهنده طالبان فصل الخطاب باشد را تحمل کند.
با توجه به تحولات مشابه تجربه شده و نزاعهای متعدد درون گروهی طالبان پس از مرگ ملاعمر و در نهایت به قدرت رسیدن ملا هیبت الله آخوندزاده وقوع بحرانهایی از این دست در غیاب رهبر معنوی طالبان می تواند برای این گروه تروریستی بسیار مرگ بار باشد، زیرا این مولوی سمیع الحق بود که در درگیری های متعاقب مرگ ملاعمر با حمایت صریح از ملا اختر منصور به این نزاعهای پی در پی مهر پایان زد.
مرگ سمیع الحق و آینده ی نزاع داعش و طالبان در افغانستان:
علاوه بر بحرانهایی که برشمردیم چالش مهم دیگری که طالبان به خصوص در افغانستان با آن مواجه هستند جدال با شاخه داعش در افغانستان است. اگر از این زاویه دید به مرگ مولوی سمیع الحق بنگریم احتمال این که مؤسس جمعیت علمای پاکستان در توطئه داعش و با هدف گسترش تفکر وهابیت در مقابل اندیشه دیوبندی در شبه قاره به قتل رسیده باشد چندان دور از ذهن نیست، زیرا وجود این عالم برجسته ی دیوبندی مسلک در شبه قاره ملنع بسیار بزرگی در راه گسترش تفکر وهابیگری در این منطقه ی حساس از جهان اسلام بود که اکنون با قتل سمیع الحق این مانع از پیش روی داعش برداشته شد برای روشن شدن موضوع بایستی منتظر تتحقیقات آتی حکومت پاکستان در مورد مرگ سمیع الحق ماند.
از جانب دیگر می توان این حادثه را بخشی از استراتژی آمریکا برای تقابل داعش و طالبان در افغانستان با هدف تضعیف هر دو و در نتیجه توجیه ادامه حضور نظامی این کشور در افغانستان جنگ زده دانست که در این صورت باید به دنبال نشانه ای برای حضور سرویس های اطلاعات خارجی ایالات متحده در ترور سمیع الحق بود. مسئله ی دیگر ارتباط احتمالی میان قتل ژنرال عبدالرازق دشمن درجه یک طالبان در شرق افغانستان با واقعه قتل سمیع الحق است و همچنان یک سؤال در این رابطه بی پاسخ می ماند آیا این کشته شدن مولوی سمیع الحق پاسخی متقابل به قتل اخیر ژنرال رازق فرمانده برجسته ی افغانی و دشمن دیرین طالبان است؟
علی رحمانی